کارآفرینی شرکتی
کارآفرینی شرکتی جوهر نوآوری و رشد را در ساختار تثبیت شده شرکت های موجود تجسم می دهد. این ادغام استراتژیک چابکی راه اندازی و منابع شرکتی، کسب و کارها را به سمت افق های جدید موفقیت سوق می دهد. با پذیرش ذهنیت کارآفرینی، شرکتها میتوانند دنیایی از فرصتها را باز کنند و با محصولات، خدمات و استراتژیهای بازار ابتکاری پیش بروند. این رویکرد فرهنگ شرکتی را احیا می کند و مزیت رقابتی را در چشم انداز کسب و کار در حال توسعه تضمین می کند.
همانطور که عمیق تر به مفهوم کارآفرینی شرکتی می پردازیم، مزایا، مدل ها و چالش های منحصر به فردی که ممکن است شرکت ها با آن مواجه شوند را در حین پرورش این پویایی دگرگون کننده – دانش ضروری برای هر کسب و کاری که هدف آن رونق در اقتصاد پر سرعت امروز است، بررسی خواهیم کرد.
کارآفرینی شرکتی چیست؟
کارآفرینی شرکتی فرآیند تلاش برای شناسایی، تشویق و کمک به کارآفرینی در یک شرکت مستقر برای ایجاد محصولات یا خدمات جدید است که به منابع جدید درآمد تبدیل شده و داراییهای شرکت مادر و موقعیت بازار را تحت تأثیر قرار میدهد. اصطلاح «کارآفرینی شرکتی» برای اولین بار توسط پروفسور مایکل ای.
گربر در کتاب خود با نام «بازبینی اسطوره الکترونیکی: چرا اکثر مشاغل کوچک شکست میخورند و چه باید کرد» استفاده شد. این یکی از رسانه های اصلی برای نوآوری، رشد و کاهش هزینه شرکت است. این امر باعث حفظ و کمک به افزایش اشتغال و رونق بازار می شود و در عین حال به محدود کردن یا هدایت برخی از ناهماهنگی ها در جمعیت مشاغل کمک می کند.
انواع کارآفرینی شرکتی
کارآفرینی شرکتی را می توان به طور کلی به موارد زیر طبقه بندی کرد:
1. سرمایهگذاری شرکتی: سرمایهگذاری شرکتی به راهاندازی سرمایهگذاریهای جدید مربوط میشود که در آن شرکتهای بزرگتر به جای سهامداری، سرمایهگذاری کرده و از کارآفرینان حمایت میکنند. به عبارت دیگر، می توان گفت که فعالیتی است که به دنبال ایجاد مشاغل جدید برای شرکتی است که در آن زندگی می کند، از طریق ایجاد سرمایه گذاری های خارجی یا داخلی. بیشتر به زیر مجموعه هایی طبقه بندی می شود که عبارتند از:
. سرمایهگذاریهای داخلی شرکتی (ICV) – اینها سرمایهگذاریهایی هستند که در داخل شرکت ایجاد میشوند، متعلق به آن شرکت هستند و معمولاً در همان ساختار شرکت قرار دارند. با این حال، از آنجایی که آنها در همان ساختار زندگی می کنند، فرصت های واقعی را که ممکن است خارج از آن به دست آورند، از دست می دهند.
. سرمایه گذاری های شرکتی تعاونی (CCV) – سرمایه گذاری های تعاونی عموماً به عنوان نهادهای خارجی وجود دارند که فراتر از مرزهای سازمانی شرکای موسس عمل می کنند.
. سرمایه گذاری های خارجی خارجی (ECV) – هر نوآوری که در خارج از شرکت ایجاد می شود، یک سرمایه گذاری شرکتی خارجی است.
2. Intrapreneurship :Intrapreneurship ایجاد می شود تا ذهن و رفتار کارکنان را برای ایجاد فرهنگ خلاقیت تنظیم کند. این فرآیند ایجاد شرکت های جدید در داخل شرکت های تاسیس شده است. فعالیتی در نظر گرفته می شود که کارآفرینان از آن برای توسعه یک شرکت برای افزودن نوآوری استفاده می کنند.
3. تحول سازمانی: تحول سازمانی را می توان تغییر سیستم سازمانی برای عملکرد اقتصادی بهتر تعریف کرد. انگیزه اصلی این تحول ارتقای عملکرد شرکت است. این برای همسو کردن فرهنگ سازمان با استراتژی آن برای دستیابی به مزیت رقابتی اعمال می شود.
4. Industry Rule Bending: فرم خم شدن قانون صنعت، تغییر قوانین در محیط کار را هدف قرار می دهد. این استاندارد کل صنعت را تحت تاثیر قرار می دهد. این شکل استاندارد مجموعه عظیمی از فرصت ها را در رابطه با رشد و نوآوری ایجاد می کند.
اجرای کارآفرینی شرکتی
موفقیت کارآفرینی بر حسب ظرفیت نوآوری تعریف میشود که به کسبوکار امکان میدهد خود را تجدید کند و از این رو مدت طولانیتری دوام بیاورد. کلید کارآفرینی ساختار سازمانی شامل عوامل متعددی است، به ویژه پرورش جو یا فرهنگ مناسب. کارآفرینی داخلی با کمک موارد زیر قابل پیاده سازی است:
1. انعطاف پذیری: سازمان ها باید انعطاف پذیری را تشویق کنند که به موجب آن بوروکراسی به حداقل می رسد و رویکرد موقت به حداکثر می رسد.
2. تسهیل فرصت ها: جو کارآفرینی که شناسایی و تسهیل فرصت ها و همچنین تقویت انگیزه برای پیگیری فرصت ها را ترویج می کند، ایدئولوژی ای را فراهم می کند که کارکنان می توانند به آن متعهد شوند.
3. تأمین منابع: سازمان ها باید تمام منابع لازم برای پروژه های خود را در اختیار کارکنان قرار دهند که ممکن است شامل تأمین مالی برای تحقیق و توسعه، استفاده از فناوری و مهمتر از آن راهنمایی کارشناسان باشد.
4. وجود مجزا: ساختارهای کارآفرینی باید جدید و جدا از روش های قدیمی و موجود یک کسب و کار سازماندهی شده و دارای مکان مشخصی برای پروژه های جدید باشد.
5. کار تیمی: کار تیمی و سبک های مدیریت مشارکتی، محیط درون شرکت را بهبود می بخشد که به رشد کلی کارکنان و همچنین شرکت کمک می کند.
6. آموزش و توسعه: باید برنامه های آموزشی برای تقویت مهارت های کارآفرینی کارکنان ارائه شود. این ممکن است شامل کارگاه های آموزشی در زمینه حل مسئله، تفکر خلاق و مدیریت ریسک باشد.
تفاوت بین کارآفرینی شرکتی و کارآفرینی سنتی
کارآفرینی شرکتی به طور قابل توجهی از کارآفرینی سنتی در چندین جنبه کلیدی متفاوت است. کارآفرینان سنتی معمولاً به منابع مالی شخصی، وام ها یا کمک های مالی برای شروع سرمایه گذاری خود متکی هستند. در مقابل، کارآفرینان شرکتی به منابع مالی و منابع متنوع یک شرکت مستقر دسترسی دارند که ممکن است شامل روشهای تامین مالی مدرن مانند تامین مالی جمعی یا پلتفرمهای وام آنلاین باشد.
در حالی که کارآفرینی سنتی اغلب به یک مدل کسب و کار مرسوم با مکانهای فیزیکی و کانالهای بازاریابی مستقر وابسته است، کارآفرینی شرکتی روانتر است. این روش از روشهای استارتآپ ناب استفاده میکند که نمونهسازی سریع و توسعه تکراری را در اولویت قرار میدهند. این چابکی به سرمایه گذاری های شرکتی اجازه می دهد تا به سرعت مقیاس شوند و به طور موثرتری نسبت به همتایان سنتی خود با تغییرات بازار سازگار شوند.
علاوه بر این، کارآفرینان سنتی معمولاً برای جذب مشتری به شبکههای محلی و تبلیغات وابسته هستند. از سوی دیگر، کارآفرینان شرکتی می توانند از بازاریابی دیجیتال و رسانه های اجتماعی برای دستیابی به مخاطبان جهانی استفاده کنند. این رویکرد دیجیتال، همراه با ذهنیت نوآورانهتر و ریسکپذیرتر، کارآفرینی شرکتی را قادر میسازد تا از مدلهای سنتی از نظر انعطافپذیری، مقیاسپذیری و سرعت در بازار پیشی بگیرد.
سیر تحول تاریخی کارآفرینی شرکتی
مفهوم کارآفرینی شرکتی در طول زمان تکامل یافته است و با تغییر چشم انداز کسب و کار سازگار شده است. در ابتدا به دنبال رفع محدودیت های کارآفرینی سنتی با پرورش روحیه کارآفرینی در محیط ساختاریافته شرکت های تاسیس شده بود. یک مثال قابل توجه در این مورد، خط مشی «20% زمان» گوگل است که کارمندان را تشویق می کند تا بخشی از زمان کاری خود را به توسعه ایده های جدید اختصاص دهند.
در طول سال ها، چهار مدل غالب کارآفرینی شرکتی پدیدار شده است: فرصت طلب، توانمند، مدافع و تولیدکننده. هر مدل نشان دهنده یک استراتژی منحصر به فرد برای پرورش نوآوری در یک شرکت است. مدل فرصت طلب در سازمان هایی با فرهنگ اعتماد و ارتباطات باز رشد می کند، جایی که شبکه های غیررسمی مکمل سلسله مراتب رسمی هستند.
همانطور که توسط شرکت هایی مانند گوگل انجام می شود، مدل توانمندساز به کارمندان این امکان را می دهد که برای ایده های نوآورانه خود وقت بگذارند. آنها تیم تشکیل می دهند و نمونه های اولیه می سازند. این مدل رویکردی از پایین به بالا را برای نوآوری ترویج میکند، جایی که کارکنان در همه سطوح میتوانند به سرمایهگذاریهای کارآفرینانه شرکت کمک کنند.
در مدل مدافع، کارکنان از ایده های خود، از مفهوم تا تجاری سازی، حمایت همه جانبه ای دریافت می کنند. این رویکرد با برنامه رشد مبتنی بر بازار DuPont که یک مسیر ساختاریافته برای ارائه ایدههای نوآورانه به بازار ارائه میکند، نمونهای است.
در نهایت، مدل تولیدکننده شامل ایجاد ساختارهای رسمی در داخل شرکت، مانند صندوق های اختصاصی یا واحدهای تجاری، برای حمایت و حفاظت از پروژه های کارآفرینی نوپا است. این مدل برای برانگیختن استعدادهای نهفته کارآفرینی طراحی شده است و اطمینان حاصل می کند که پروژه های نوظهور منابع مورد نیاز برای موفقیت را دارند. شرکتهایی مانند کارگیل این رویکرد را اتخاذ کردهاند و تعهد خود را به نوآوری و رشد بلندمدت از طریق کارآفرینی شرکتی نشان میدهند.
اهمیت کارآفرینی درون سازمانی در کارآفرینی شرکتی
Intrapreneurship، سیستمی که به کارکنان اجازه میدهد مانند کارآفرینان عمل کنند، برای سازمانهایی که هدفشان پیشرفت در میان پیچیدگیهای بازار امروز است، ضروری است. این یک محرک کلیدی برای کسب و کارها برای ادامه مسیر رشد و نوآوری است.
. حفظ مزیت رقابتی
کارآفرینی داخلی برای شرکت هایی که به دنبال حفظ مزیت رقابتی هستند، حیاتی است. این پل عناصر سازمانی مختلف مانند استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات، نوآوری و رهبری استراتژیک را برای بهبود موقعیت رقابتی ایجاد می کند. کسبوکارها میتوانند با ترویج فرهنگی که از ریسکپذیری و فعالیتهای پیشگیرانه حمایت میکند، پیشگیرانه خود را با تقاضاهای در حال تحول بازار و نیازهای مشتری سازگار کنند. کارآفرینی داخلی به نتایج استراتژیک، افزایش کنترل مالی و رهبری بازار کمک می کند.
. پرورش نوآوری و خلاقیت
کارآفرینی داخلی در پرورش نوآوری و خلاقیت بسیار مؤثر است. کارمندان را قادر میسازد تا خارج از چارچوب فکر کنند و مسئولیت ابتکارات جدید را بر عهده بگیرند و تعداد زیادی از ایدهها را باز کند که میتواند به توسعه و تجاریسازی پیشنهادهای متمایز منجر شود. این محیط بهرهوری را افزایش میدهد و روحیه کارکنان را تقویت میکند، زیرا افراد احساس میکنند به دلیل مشارکت در پیشرفت شرکت شناخته میشوند. این فرآیند شامل شناسایی فرصت های بالقوه، تخصیص منابع و اجرای مفاهیم جدید است که به طور بالقوه منجر به تحولات مهم صنعت می شود.
. افزایش چابکی شرکت
چابکی در فضای کسب و کار فعلی ضروری است و کارآفرینی داخلی ابزارهایی را برای شرکتها فراهم میکند تا سریع و کارآمد با آن سازگار شوند. این به سازمان ها اجازه می دهد تا به بازارهای جدید نفوذ کنند، مدل های تجاری خود را جوان کنند و به دنبال تجدید استراتژیک باشند. کارآفرینی داخلی شروع فعالیتهای جدیدی را ممکن میسازد که از عملیات معمولی فاصله دارند، شرکتها را زیرک نگه میدارد و با عوامل خارجی مانند نوسانات اقتصادی و چالشهای محیطی هماهنگ میکند.
Intrapreneurship شامل نوآوری، سرمایه گذاری شرکتی، تجدید استراتژیک و فعال بودن است. این توسط عناصر مختلفی شکل گرفته است، از جمله شایستگی های فناوری اطلاعات، که می تواند ساختارهای کسب و کار را اصلاح کند و سیستم های ارتباطی را بهبود بخشد. به عنوان یک استراتژی سطح بالا، کارآفرینی داخلی برای شرکت هایی که هدفشان موفقیت و عملکرد بالا است، ضروری است. این نشان دهنده ظرفیت سازمان برای تصور ایده های نوآورانه و تبدیل این مفاهیم به سرمایه گذاری های سودآور است که به رشد اقتصادی و موفقیت پایدار شرکت کمک می کند.
مزایا و معایب کارآفرینی شرکتی
مزایای کارآفرینی شرکتی
1. رشد و سودآوری سازمان: زمانی که سازمان ها از استراتژی های مختلف جدید برای استفاده حداکثری از فرصت های نزدیک خود استفاده می کنند، باعث افزایش سودآوری و رشد سازمان می شود.
2. در دسترس بودن منابع: کارآفرینان شرکتی به منابع مختلفی از جمله امور مالی، نیروی فروش مستقر، نام تجاری و پایگاه مشتری دسترسی پیدا میکنند که آنها را یک قدم جلوتر از دیگران میآورد.
3. در دسترس بودن گزینه های جایگزین: به دلیل تنوع در بین کارکنان، دانش بیشتری در داخل گروه وجود دارد که طیف وسیعی از جایگزین ها را برای بررسی قبل از تصمیم گیری فراهم می کند.
4. ارتباطات حرفه ای: شبکه بزرگی از کارآفرینان شرکتی می توانند به نیروی کار در توسعه ایده های تجاری جدید کمک کنند.
معایب کارآفرینی شرکتی
1. چرخه های طولانی تایید: بسیار مهم است که بدانیم آنها نمی توانند بدون تایید یک مقام بالاتر تصمیم بگیرند. از این رو، گرفتن تاییدیه قبل از هر تصمیمی به یک فرآیند طولانی و زمان بر تبدیل می شود.
2. جوایز مالی محدود: کارآفرینان شرکتی در مقایسه با تلاشهایشان برای پروژه، پاداش کمتری دریافت میکنند، که ممکن است یکی از دلایلی باشد که بر روحیه شرکت تأثیر میگذارد. این کار کارکنان را از کار عمیق منصرف می کند.
3. رقابت در داخل گروه: رقابت بین اعضا می تواند اهمیت هدف نهایی پروژه را تضعیف کند.
4. گله اندیشی: گله اندیشی تمایل دارد که گروه را وادار به موافقت و پذیرش اولین راه حل ظاهری بدون در نظر گرفتن گزینه های جایگزین کند. همچنین عدم مالکیت باز را نشان می دهد.
مدل های کارآفرینی شرکتی
. مدل فرصت طلب
یک رویکرد غیرمتمرکز به مالکیت و تخصیص منابع، مدل فرصتطلب را مشخص میکند. در محیط هایی که اعتماد و گشودگی به آزمایش را در اولویت قرار می دهند، شکوفا می شود. در چنین تنظیماتی، شبکه های غیررسمی اغلب نقش مهمی در کنار ساختار رسمی سازمانی ایفا می کنند.
«قهرمانان پروژه» در این مدل نقش اساسی دارند و در توسعه سرمایهگذاریهای جدید پیشرو هستند. آنها از شبکههای خود و قابلیتهای موجود شرکت برای به دست آوردن فرصتهای گذرا استفاده میکنند و گاهی در اطراف ساختارهای شرکتی کار میکنند. این مدل در شرایطی که انطباق سریع با تغییرات بازار بسیار مهم است، برتر است.
. مدل فعال کننده
مدل Enabler یک رویکرد ساختاریافته و در عین حال انعطافپذیر ارائه میدهد، منابعی را فراهم میکند و امکان مالکیت توزیعشده را فراهم میکند. این تیم ها را قادر می سازد تا فرصت های استراتژیک را تعقیب کنند.
سازمان هایی مانند Google Inc. طرفداران مدل توانمندسازی هستند و به کارمندان زمان می دهند تا روی ایده های خود کار کنند. این مدل برای محیط هایی مناسب است که کارکنان دانش می توانند به طور مقرون به صرفه در توسعه مفهوم و آزمایش شرکت کنند. منجر به تجاری سازی ایده های نوآورانه می شود. این فرهنگ را ترویج می کند که در آن کارکنان انگیزه کاوش و نمونه سازی دارند، بنابراین ظرفیت شرکت برای ادغام دانش و فرصت های خارجی را افزایش می دهد.
. مدل مدافع
مدل مدافع دارای مالکیت سازمانی تعیین شده برای توسعه سرمایه گذاری های جدید با بودجه متوسط است. یک گروه اصلی از افراد در شرکت به عنوان مبشر و متخصص در نوآوری عمل می کنند و تضمین می کنند که فرصت های تجاری جدید در راستای عملیات و اهداف استراتژیک شرکت است.
این مدل به رهبری قوی برای جلوگیری از افزایشی شدن پروژه ها و حفظ تمرکز بر نوآوری های قابل توجه و ارزش افزوده نیاز دارد. هدف آن بهینه سازی تناسب بالقوه فرصت ها و اطمینان از پیگیری آنها با جاه طلبی و منابع مناسب است.
. مدل تولید کننده
مدل تولیدکننده با مالکیت متمرکز و منابع تخصیص یافته متمایز می شود. هدف آن تقویت پروژههای نوظهور، تشویق همکاری بین واحدها و توسعه مشاغل بالقوه مخرب است. این مدل در پرداختن به تردید واحدهای تجاری برای درگیر شدن با مفاهیم نوآورانه مهارت دارد.
هماهنگی برای ابتکاراتی که شامل فن آوری های پیچیده یا ادغام در واحدهای مختلف تجاری است را تضمین می کند. مدل تولیدکننده نیازمند سرمایه گذاری قابل توجه، نیروی انسانی و ارتباط مستقیم با مدیریت ارشد است. در حالی که ادغام پروژه های موفق در واحدهای تجاری موجود می تواند چالش برانگیز باشد، سازمان هایی که بر روی ایجاد مدل های کسب و کار جدید از طریق این رویکرد تمرکز می کنند، رشد حاشیه عملیاتی سریع تری را نسبت به همتایان خود تجربه کرده اند.
هر مدل یک استراتژی مجزا برای اجرای کارآفرینی شرکتی با سطوح مختلف مالکیت و تعهد منابع ارائه می دهد. آنها را می توان به صورت جداگانه یا ترکیبی در یک شرکت، متناسب با اهداف استراتژیک و محیط فرهنگی به کار برد. کارآفرینی شرکتی موفق یک فرآیند یادگیری است که به سازگاری، تمایل به ریسک کردن و تعدیل مداوم بستگی دارد.
چالش های پیاده سازی کارآفرینی شرکتی
. غلبه بر اینرسی سازمانی
یکی از بزرگترین موانع در کارآفرینی شرکتی، تمایل سازمان ها به مقاومت در برابر تغییر و پایبندی به شیوه های تثبیت شده است. این مقاومت می تواند عمیقاً در فرهنگ یک شرکت ریشه دوانده و مانعی برای فرآیندهای پویا مورد نیاز برای موفقیت کارآفرینی ایجاد کند.
برای غلبه بر این چالش، سازمان ها باید محیطی را پرورش دهند که نه تنها ریسک پذیری و سازگاری را تحمل کند، بلکه فعالانه ترویج کند. این شامل یک تغییر فرهنگی به سمت ارزش گذاری آزمون و خطا و یادگیری از شکست ها است. با تقویت ارتباطات باز، ایجاد اعتماد، و ترویج کار تیمی، می توان فضایی ایجاد کرد که در آن نوآوری نه تنها مجاز باشد، بلکه به شدت دنبال شود. تشویق و تأیید رفتار کارآفرینانه همچنین می تواند کارکنان را تشویق کند تا نظم موجود را به چالش بکشند و تلاش های نوآورانه را آغاز کنند.
. مدیریت تخصیص منابع
تخصیص موثر منابع در میان ابتکارات مختلف چالش دیگری در کارآفرینی شرکتی است. حصول اطمینان از اینکه پروژه های کارآفرینی از حمایت کافی برخوردار می شوند و در عملیات اصلی کسب و کار باقی می مانند، بسیار مهم است. تاکید بر نوآوری و به کارگیری شیوه های مدیریت پروژه موثر می تواند استفاده از منابع موجود را بهینه کند.
توسعه نمونه های اولیه به طور کارآمد امکان آزمایش و اصلاح مدل های کسب و کار را با حداقل سرمایه گذاری فراهم می کند. این رویکرد ناب به سازمانها امکان میدهد تا قبل از انجام تلاشهای در مقیاس بزرگتر، اعتبار ایدههای خود را تأیید کنند و خطر تخصیص نادرست منابع قابل توجه را کاهش دهند. نظارت بر پیشرفت از طریق شاخصهای کلیدی عملکرد و ارزیابیهای کیفی، بازخورد حیاتی را فراهم میکند، سرمایهگذاریها را به سمت موفقیت هدایت میکند و اطمینان میدهد که با اهداف کلی کسبوکار هماهنگ هستند.
. ایجاد تعادل در کسب و کار اصلی با نوآوری
حفظ کسب و کار اصلی در حالی که نوآوری را ترویج می کند یک چالش ظریف است. این امر مستلزم مسیرهای ارتباطی شفاف است که هماهنگی بین پروژه های جدید و عملیات ایجاد شده را تسهیل می کند و رشد متقابل را تضمین می کند. تعدیلهای سازمانی و بازتعریف نقش ممکن است برای پرورش فرهنگ سازگارتر و مبتکرانهتر که از اهداف کارآفرینی پشتیبانی میکند، مورد نیاز باشد.
ایجاد سطح مناسب از نظارت و استقلال ضروری است. کنترل بیش از حد می تواند خلاقیت را خفه کند، در حالی که راهنمایی بیشتر ممکن است منجر به ماندن سرمایه گذاری در اهداف استراتژیک شرکت شود. کارکنان پروژه های جدید با افرادی که هم تجربه و هم تمایل به زیر سوال بردن روش های سنتی دارند، می تواند نوآوری را پیش ببرد و انعطاف سازمانی را حفظ کند. هدف ادغام سرمایه گذاری های جدید در چارچوب شرکت و در عین حال حفظ انگیزه کارآفرینی است که آغازگر آن است.
چگونه یک کارآفرین شرکتی شویم؟
راهنمایی برای تبدیل شدن به یک کارآفرین شرکتی:
1. ذهنیت رشد: مهمترین نیاز، ایجاد ذهنیت رشد با رویکرد به چالش های جدید و فرصت های جدید با نگرش مثبت و راه حل محور است.
2. تعیین اهداف: با یک تیم کوچک شروع کنید تا به وضوح اهداف شرکت برای کارآفرینی شرکتی را تعریف کرده و با آنها ارتباط برقرار کنید. یک نقشه راه برای اجرای آن اهداف تهیه کنید.
3. ایجاد رابطه: همکاری و ایجاد یک شبکه با دیگر کارآفرینان به اجرای ایده ها کمک می کند. جستجوی مربیان برای حمایت و راهنمایی آنها نیز به غلبه بر کاستی ها کمک می کند.
4. مدل مناسب: انتخاب مدل مناسب مهمترین کار از همه است. مدل درست شما را به مسیر درست هدایت می کند.
5. محاسبه ریسک: چیزهای جدید را آزمایش و امتحان کنید، اما مطمئن شوید که قبل از حرکت به جلو، خطرات و مزایای بالقوه را به دقت ارزیابی کنید. ریسک را محاسبه کنید و انعطاف پذیر باشید.
6. رشد: شروع یک سرمایه گذاری یا پروژه جدید در یک شرکت می تواند چالش برانگیز باشد، اما پشتکار کلید غلبه بر چالش ها و تکامل است.
مطالعات موردی کارآفرینی شرکتی موفق
. زمان 20% گوگل برای نوآوری است
سیاست Google مبنی بر اینکه به کارمندان اجازه می دهد هر هفته یک روز را به پروژه های پرشور اختصاص دهند، کاتالیزوری برای برخی از موفق ترین محصولات آن بوده است. این ابتکار باعث افزایش رضایت شغلی شده و منبع نوآوری های مهمی مانند جیمیل و نقشه گوگل بوده است. هدف این برنامه مهار استعدادها و علایق متنوع نیروی کار گوگل، ترویج کار تیمی متقابل است که می تواند نتایج جدیدی به همراه داشته باشد.
اگرچه این رویکرد برای Google مفید بوده است، اما ممکن است برای سایر سازمانهایی که ظرفیت کمتری دارند چالشهایی ایجاد کند. نگرانیهایی در مورد پتانسیل چنین برنامههایی برای منحرف کردن تمرکز از اهداف اصلی کسبوکار یا منجر به فرسودگی کارمندان به دلیل افزایش حجم کار مطرح شده است. علیرغم این مشکلات احتمالی، خطمشی Google گواهی بر ارزش اعطای آزادی به کارمندان برای کاوش و نوآوری است.
. فرهنگ تشویق نوآوری 3M
قانون 15% 3M نمونه دیگری از شرکتی است که نیروی کار خود را برای پیگیری پروژه های مستقل تشویق می کند. این سیاست با سرمایه گذاری قوی در تحقیق و توسعه پشتیبانی می شود که درصد قابل توجهی از فروش سالانه را تشکیل می دهد. تعهد این شرکت به نوآوری مبتنی بر اصولی است که ذهنیتی رویایی را تقویت می کند، برای تعالی تلاش می کند و کارکنان را توانمند می کند.
3M بر اهمیت آزادی و مسئولیت در عملیات خود با تمرکز بر شناخت به عنوان یک محرک کلیدی تاکید می کند. این شرکت تبادل ایده را از طریق رویدادها و انجمنهای مختلف تسهیل میکند و به کارمندان اجازه میدهد در زمینههای مختلف تخصص همکاری کنند. این محیط تشویق و قدردانی نقش حیاتی در حفظ فرهنگ شرکتی پر جنب و جوش و مبتکر ایفا می کند.
. Lockheed Martin’s Skunk Works™
لاکهید مارتین Skunk Works™ به دلیل کمک به هوافضا و دفاع مشهور است و هواپیماهای پیشگامی مانند U-2 و SR-71 Blackbird را توسعه داده است. این بخش بر اساس فلسفه تیم های کوچک و چابک و رویه های ساده عمل می کند که امکان توسعه سریع فناوری های پیشرفته را فراهم می کند.
“14 قانون و روش” Skunk Works™ که توسط بنیانگذار آن ارائه شده است، برای تقویت نبوغ و توسعه سریع محصول طراحی شده است. از دستاوردهای این لشکر می توان به F-117 Nighthawk اشاره کرد که به دلیل قابلیت های رادارگریز در سناریوهای رزمی مدرن نقش اساسی دارد. Skunk Works اثرات عمیق شیوه های کارآفرینی را در یک شرکت بزرگتر نشان می دهد.
. مهار روحیه کارآفرینی
کارآفرینی شرکتی فقط یک استراتژی نیست. این یک مجرای حیاتی برای نوآوری و رقابت در هر تجارت آیندهنگر است. با پذیرش اصول کارآفرینی در ساختار شرکت، کسبوکارها میتوانند رشد را تحریک کنند، نوآوری را هدایت کنند، و مزیت رقابتی را در دنیایی که به سرعت در حال تغییر است حفظ کنند.
این در مورد ایجاد یک اکوسیستم است که در آن ایده های جدید مورد استقبال قرار می گیرند و فعالانه دنبال می شوند. مزایا – از مزیت رقابتی پایدار و خلاقیت افزایش یافته تا چابکی بهبود یافته – بر قدرت دگرگون کننده پرورش فرهنگ کارآفرینی تأکید می کند.
کسبوکارهایی که کارآفرینی شرکتی را با موفقیت پیادهسازی میکنند، خود را در پیشتاز صنایع خود میبینند و میتوانند چالشها را پشت سر بگذارند و فرصتها را با دقت برابر به دست آورند. از طریق این تعهد به نوآوری و تجدید استراتژیک، شرکتها میتوانند موقعیت خود را در خط مقدم بخشهای خود تضمین کنند، و به طور مستمر در حال پیشروی و شکل دادن به آینده باشند.
نمونه های کارآفرینی شرکتی
چندین شرکت کارآفرینی شرکتی ایجاد کرده اند. چند نمونه از شرکتهایی که ابتکار کارآفرینی شرکتی یا درونآفرینی را در سازمان خود داشتند، در زیر مورد بحث قرار میگیرند:
1. گوگل: گوگل سیاستی به نام «تعطیل زمان نوآوری» معرفی کرد که در آن مهندسان تشویق میشوند 20 درصد از زمان پرداختی خود را صرف پروژههایی کنند که به آنها علاقه دارند. منجر به توسعه محصولات گوگل شده است.
2. آمازون: خدمات وب آمازون (AWS) که توسط آمازون معرفی شد، نتیجه کارآفرینی شرکتی بود. این در ابتدا به عنوان یک سرویس زیرساخت داخلی برای پشتیبانی از پلت فرم تجارت الکترونیک آمازون توسعه داده شد. AWS به یک واحد تجاری مجزا تبدیل شد و خدمات رایانش ابری را به مشتریان خارجی ارائه میکرد.
3. سونی: پلی استیشن های سونی یکی از بهترین نمونه های Intrapreneurship هستند. سونی در ابتدا علاقه ای به ورود به این صنعت نداشت، اما امروزه بازی 29 درصد از درآمد سونی را تشکیل می دهد. کن کوتاراگی کارآفرینی بود که اولین پلی استیشن سونی را راه اندازی کرد.
4. 3M: “یادداشت های آن را ارسال کنید” توسط 3M یکی از اختراعات داخلی است. آقای فرای یادداشت Post-It را در طول “15% زمان” خود توسعه داد، برنامه ای در 3M که به کارمندان اجازه می دهد تا از بخشی از زمان پرداختی خود برای پیگیری و توسعه ایده های خود استفاده کنند.
5. ایرباس: “Crowdcraft” توسط ایرباس یک نمونه کارآفرینی داخلی از نوآوری در اکوسیستم است. این یک پلتفرم جمعسپاری و جمعسپاری برای یافتن راهحلهایی برای چالشهای فنی است. هدف اصلی این پلتفرم ایجاد دنیایی با ارتباط بهتر و همچنین کاهش زمان و هزینه کار از طریق راههای کارآمدتر است.