کارآفرینی فردی
کارآفرین فردی به تنهایی کار میکند و ممکن است پیمانکارانی برای انجام برخی از وظایف داشته باشد، اما مسئولیت کامل در انجام امور تجاری را شخصا بر عهده دارد. اصطلاح solopreneur کاملاً جدید است بنابراین تعریفی در فرهنگ لغت های سنتی برای آن وجود ندارد اما معنای آن تقریباً ساده است: کارآفرینی که به تنهایی کار میکند.
این افراد معمولاً دارندگان مشاغل كوچك، مشاوران مشاغل یا سایر افراد دارای ذوق تجاری مانند دستیاران مجازی، كپی رایترها و توسعه دهندگان آنلاین هستند. آنها یا به معنای واقعی کارآفرین هستند از هیچ، چیزی خلق میکنند یا از این اصطلاح به عنوان راهی برای تاثیرگذاری بیشتر استفاده میکنند.
کارآفرینان فردی روحیه کارآفرینی فوق العاده ای دارند و به نظر می رسد این ویژگی تا حد زیادی به موفقیت آنها کمک می کند. مطالعات اخیر نشان داده اند که این افراد مهارت فوق العاده ای در بازاریابی و کشف استعداد دارند. آنها از همتایان خود “فریلنسرها ” یا “خود اشتغالان” خوشحال ترند و دستمزد بالاتری دریافت می کنند.
کارآفرینان فردی تمایل دارند که از ذهنیت مثبت در مورد کارآفرینی اعتبار کسب کنند تا از مزایای آن بهرهمند شوند، اما متاسفانه این عنوان برای همه “قابل درک” نیست. ممکن است افرادی که تفکر سنتی دارند وقتی عنوان شغلی شما را میشنوند، با شک و تردید با شما برخورد کنند، به هر حال اصطلاح solopreneur برای افرادی غیر از خود کارآفرینان فردی، نسبتاً جدید و ناشناخته است. بنابراین این امکان وجود دارد که شما به عنوان یک متخصص خود اشتغال جوان، با عدم درک و احترام در بین مشتریان دارای افکار سنتی مواجه شوید.
کارآفرینی فردی چیست؟
کارآفرینان افرادی هستند که اشتیاق ایجاد تغییر در جهان دارند. آنها به مجموعه خاصی از مهارتها نیاز دارند تا رهبران و نوآوران مؤثری باشند. از آنجایی که انواع بسیاری از کسب و کارها وجود دارد، انواع مختلفی از کارآفرینی نیز وجود دارد.
انواع کارآفرینی فردی
1. کارآفرینی کسب و کارهای کوچک
اکثریت کسب و کارها کسب و کارهای کوچک هستند. افرادی که علاقهمند به کارآفرینی کسب و کارهای کوچک هستند، به احتمال زیاد سودی کسب میکنند که از خانواده خود حمایت میکند و سبک زندگی متوسطی دارند.
آنها به دنبال سود در مقیاس بزرگ یا سرمایه گذاری خطرپذیر نیستند. کارآفرینی کسب و کارهای کوچک اغلب زمانی اتفاق میافتد که یک فرد صاحب کسبوکار خود باشد و آن را اداره کند. آن ها معمولاً کارمندان محلی و اعضای خانواده را استخدام میکنند. فروشگاههای مواد غذایی محلی، آرایشگاهها، بوتیکهای کوچک، مشاوران و لوله کشها بخشی از این دسته از کارآفرینی هستند.
2. کارآفرینی شرکتهای بزرگ
کارآفرینی شرکتهای بزرگ زمانی است که یک شرکت دارای تعداد محدودی از چرخههای عمر است. این نوع کارآفرینی برای یک حرفهای پیشرفته است که میداند چگونه نوآوری را حفظ کند.
آنها اغلب بخشی از یک تیم بزرگ از مدیران هستند. شرکتهای بزرگ اغلب خدمات و محصولات جدیدی را بر اساس ترجیحات مصرف کننده ایجاد میکنند تا تقاضای بازار را برآورده کنند. زمانی که شرکت به سرعت رشد میکند، کارآفرینی کسب و کارهای کوچک میتواند به کارآفرینی شرکتهای بزرگ تبدیل شود. زمانی که یک شرکت بزرگ آنها را خریداری میکند، ممکن است این اتفاق بیفتد. شرکتهایی مانند مایکروسافت، گوگل و دیزنی نمونههایی از این نوع کارآفرینی هستند.
3. کارآفرینی استارتاپی
این نوع کارآفرینی زمانی است که کارآفرینان بر این باورند که شرکت آنها میتواند دنیا را تغییر دهد. آنها اغلب از سرمایه گذاران بودجه دریافت میکنند و کارمندان متخصص را استخدام میکنند.
استارت آپها به دنبال چیزهایی هستند که در بازار وجود ندارد و راه حلهایی برای آنها ایجاد میکنند. آنها به دنبال گسترش سریع و بازده سود بزرگ هستند. نمونههایی از استارت آپها در فیس بوک، اینستاگرام و… وجود دارند.
4. کارآفرینی اجتماعی
کارآفرینی که میخواهد مشکلات اجتماعی را با محصولات و خدمات خود حل کند در این دسته از کارآفرینی قرار میگیرد. هدف اصلی آنها این است که جهان را به مکانی بهتر تبدیل کنند. آنها برای به دست آوردن سود یا ثروت کلان کار نمیکنند. در عوض، این نوع از کارآفرینان تمایل دارند که سازمانهای غیرانتفاعی یا شرکتهایی را راهاندازی کنند که خود را وقف کار در جهت خیر اجتماعی میکنند.
5. کارآفرینی نوآورانه
یکی از انواع کارآفرینی فردی، نوآورانه است. کارآفرینان نوآور افرادی هستند که دائماً در حال ارائه ایدهها و اختراعات جدید هستند. آنها این ایدهها را میگیرند و آنها را به سرمایه گذاریهای تجاری تبدیل میکنند.
هدف آنها اغلب تغییر شیوه زندگی مردم برای بهتر شدن است. نوآوران معمولاً افرادی باانگیزه و پرشور هستند. آنها به دنبال راههایی برای متمایز کردن محصولات و خدمات خود از سایر کالاهای موجود در بازار هستند. افرادی مانند استیو جابز و بیل گیتس نمونههایی از کارآفرینان نوآور هستند.
6. کارآفرینی سخت کوشانه
افرادی که مایل به کار سخت و تلاش مستمر هستند، کارآفرینان سخت کوش محسوب میشوند. آنها اغلب کارهای کوچکی را شروع میکنند و بهجای سرمایه، با سخت کوشی در جهت رشد یک کسبوکار بزرگتر تلاش میکنند. آرزوهای آنها چیزی است که آنها را تحریک میکند و آنها مایلاند برای رسیدن به اهداف خود آنچه را که لازم است انجام دهند.
آنها به راحتی تسلیم نمیشوند و برای رسیدن به آنچه میخواهند چالشهایی را تجربه میکنند. به عنوان مثال، شخصی که یک مزاحم است حاضر است با افراد زیادی تماس بگیرد تا یک فروش انجام دهد.
7. کارآفرینی مقلد
یکی از انواع کارآفرین فردی، کارآفرین مقلد است. مقلدها کارآفرینانی هستند که از ایدههای تجاری دیگران به عنوان الهام بخش استفاده میکنند؛ اما برای بهبود آنها تلاش میکنند. آنها به دنبال این هستند که برخی محصولات و خدمات را بهتر و سودآورتر کنند.
آنها مایلاند به ایدههای جدید فکر کنند و سخت کار کنند، اما با تقلید از دیگران شروع میکنند. افرادی که مقلد هستند اعتماد به نفس و اراده زیادی دارند. آنها میتوانند از اشتباهات دیگران در هنگام ایجاد تجارت خود درس بگیرند.
8. کارآفرینی محقق
یکی از انواع کارآفرین فردی، کارآفرین تحقیقی است. محققان هنگام راه اندازی کسب و کار خود وقت صرف میکنند. آنها میخواهند قبل از ارائه محصول یا خدمات تا حد امکان تحقیق کنند. آنها معتقدند که با آمادگی و اطلاعات مناسب، شانس بیشتری برای موفقیت دارند.
یک محقق مطمئن میشود که همه جنبههای کسب و کار خود را درک میکنند و درک عمیقی از کاری که انجام میدهند دارند. آنها تمایل دارند به جای شهود خود، بر حقایق، دادهها و منطق تکیه کنند. طرحهای تجاری دقیق برای آنها مهم است و احتمال شکست آنها را به حداقل میرساند.
9. کارآفرینی خریدار
یکی از انواع کارآفرین فردی، کارآفرین خریدار است. این گروه از ثروت خود برای تقویت سرمایه گذاریهای تجاری خود استفاده میکند. تخصص آنها استفاده از ثروت خود برای خرید مشاغلی است که فکر میکنند موفق خواهند بود.
آنها مشاغل امیدوار کننده را شناسایی میکنند و به دنبال به دست آوردن آنها هستند. سپس، هر گونه تغییر مدیریتی یا ساختاری را که احساس میکنند لازم است انجام میدهند. هدف آنها رشد کسب و کارهایی است که به دست میآورند و سود خود را گسترش میدهند. این نوع کارآفرینی با ریسک کمتری همراه است، زیرا آنها شرکتهایی را خریداری میکنند که از قبل به خوبی تثبیت شدهاند.
تفاوت کارآفرینی فردی و کارآفرینی در چیست؟
هر کارآفرین فردی یک کارآفرین است، اما هر کارآفرینی، یک کارآفرین فردی نیست. در ادامه به بررسی هر یک از این دو نوع کسبوکار میپردازیم تا بتوانید مناسبترین گزینه را برای خود انتخاب کنید:
1. کارآفرینان فردی خودشان همهچیز را مدیریت میکنند
تمرکز کارآفرینان فردی بر کار مستقل است؛ یعنی خودشان مسئولیت همهچیز را بر عهده دارند و هم در جایگاه کارمند و هم در جایگاه رئیس فعالیت میکنند. اما این بدین معنا نیست که کارآفرینان فردی باید شیوه انجام همه کارها را بدانند.
در صورتی که کارآفرینان فردی نتوانند کاری را انجام دهند، آن را به یک متخصص برونسپاری میکنند، اما کارمند استخدام نمیکنند. بهعنوان مثال، اگر یک کارآفرین فردی نداند که چطور باید یک قیف بازاریابی ایمیلی را مدیریت کند، میتواند برای این کار از ابزارهای اتوماتیک بهره ببرد یا اگر نیاز به جزئیات سفارشیتری داشته باشد، میتواند از یک فرد یا موسسه بهعنوان پیمانکار برای انجام این کار کمک بگیرد.
کارآفرینان همه آن کارهایی را میکنند که کارآفرینان فردی در مراحل اولیه تاسیس کسبوکار انجام میدهند، اما هدف آنها این است که کسبوکار خود را توسعه داده و تیم بزرگتری داشته باشند. بنابراین، در نهایت کارمندانی را استخدام میکنند که این وظایف را بر عهده بگیرند تا آنها بتوانند بر حوزههای استراتژیکتر کسبوکار متمرکز شوند.
هنرمندانی مثل موسیقیدانان، کار خود را با کارآفرینی فردی آغاز میکنند. در نهایت بعد از پیشرفت و توسعه حرفهشان، مدیربرنامه تماموقت، تیمهای امنیتی، مدیر تبلیغات و افراد دیگری را به استخدام درمیآورند و به یک کارآفرین تبدیل میشوند.
2. کارآفرینان فردی معمولا ریسک مالی کمتری میپذیرند
ریسکپذیری جزء لاینفکی از مدیریت کسبوکار است. مدیران موفق کسبوکارها، موفقیت خود را مدیون ریسکهایی هستند که نتایج مثبتی بر جای گذاشتهاند. کارآفرینان هم برای رسیدن به اهدافشان در حاشیه امن خود نمیمانند.
هدف آنها توسعه، ثبات و سوددهی کسبوکارشان است. کارآفرینان برای رسیدن به اهدافشان باید پیوسته اقدام به سرمایهگذاری کنند. آنها همیشه بهدنبال تامین مالی از منابع خارجی هستند و این کار را یا از طریق جذب شرکا، یا از طریق سرمایهگذاری مجدد سودهای خالص یا حتی با اخذ وام انجام میدهند.
در مقابل، برنامه کارآفرینان فردی برای درآمدزایی نیازمند ریسک چندانی نیست. کارآفرینان فردی بر خلاف کارآفرینان لزوما بهدنبال گسترش کسبوکارشان نیستند. آنها تا حدی مخاطرات مالی را میپذیرند که کسبوکارشان زنده بماند و به همین راضی هستند.
3. کارآفرینان فردی تخصص دارند
کارآفرینان گروهی از افراد متخصص را در کنار خود دارند. این کار وقت آنها را آزاد میکند تا بر نحوه توسعه کسبوکار تمرکز کنند، نه بر شیوه مدیریت آن. آنها به بررسی بازارهای دیگر بسیار علاقهمند هستند؛ برای آنها اهمیتی ندارد که این مارکتها به تخصص آنها مرتبط است یا خیر؛ اگر موقعیت مناسب پیش بیاید، کسبوکارشان را گسترش میدهند و افرادی را استخدام میکنند که در حوزه مورد نظر از تخصص لازم برخوردار باشند.
از طرف دیگر، کارآفرینان فردی تمام تمرکز خود را به یک بازار واحد معطوف کرده و مسئولیت برآوردهکردن نیازهای تعدادی از مشتریان را تقبل میکنند که قابل کنترل باشد. آنها زمان و نیروی کار کافی برای بررسی حوزههای تخصصی دیگر را ندارند؛ بنابراین تصمیم میگیرند که تنها در یک حوزه تخصص داشته باشند.
بهعنوان مثال، یک کارآفرین فردی که یک زبان خارجی را آموزش میدهد، فقط میتواند همان زبانی را که میداند، آموزش دهد. چنین فردی میتواند زبانآموزهای زیادی در کلاسهای خصوصی یا گروهی خود داشته باشد، اما نمیتواند زبان دیگری را تدریس کند. از طرف دیگر، یک کارآفرین میتواند با استخدام متخصصانی در تیم خود، زبانهای متعددی را به دیگران یاد بدهد (ممکن است حتی یک کلمه هم از برخی از این زبانها نداند).
4. تفاوت در اهداف مربوط به رشد و توسعه
در مراحل اولیه تاسیس یک کسبوکار، کارآفرینان فردی و کارآفرینان گامهای یکسانی برمیدارند، اما معمولا دلیل آنها برای دنبالکردن یک ایده تجاری و انتظارات آنها در زمینه رشد و توسعه با یکدیگر متفاوت است.
کارآفرینان فردی معمولا یک کسبوکار را راهاندازی میکنند تا پیوسته از علاقه خود به درآمدزایی برسند یا حتی درآمد غیرفعال مضاعفی از این شغل جانبیشان به دست بیاورند. آنها در روند توسعه خود بر کسب تخصص بیشتر تمرکز دارند. آنها بهدنبال خرید شرکتهای کوچکتر، ادغام، فرانشیز یا نام تجاری نیستند. روند توسعه آنها به این بستگی دارد که تا چه حد میتوانند بهتنهایی از پس کارها بربیایند.
از سوی دیگر، هدف کارآفرینان این است که کسبوکاری بهغایت سودآور راه بیندازند. آنها بلافاصله بعد از شناختهشدن و جذب مشتری، توجه خود را به اصلاح یا ایجاد یک استراتژی جدید برای رشد و توسعه معطوف میکنند. آنها به هیچ فرصتی برای توسعه نه نمیگویند، حتی اگر دستیابی به این فرصت به معنای گسترش تیم یا افتتاح شعبههای جدید باشد. بعضی از آنها چنین کارهایی را انجام میدهند تا به چشم شرکتهای بزرگی بیایند که میتوانند کسبوکار آنها را خریداری کرده یا در آن شریک شوند.
5. کارآفرینان باید بر جذب مشتری تمرکز کنند
مشتریان نیروی حیاتبخش هر کسبوکاری هستند، اما کارآفرینان و کارآفرینان فردی باید مشتریان را جذب و آنها را حفظ کنند. با این وجود، زمانی میرسد که اولویتهای آنها در رابطه با مشتری، مسیرهای متفاوتی را پیش میگیرد.
کارآفرینان فردی نیز مانند هر مدیر کسبوکار دیگری دوست دارند سود فراوانی به دست بیاورند، اما آنها اساسا روی برآوردهکردن نیازهای مشتریانی که دارند، تمرکز میکنند تا باعث مراجعه دوباره و مکرر آنها شوند. کارآفرینان فردی تلاش میکنند محصول/هنر خود را به حد اعلی برسانند و بر اساس تخصصشان، هزینهای را که مطالبه میکنند، بالا ببرند.
بهعنوان مثال، یک مربی ورزشی که میخواهد پول بیشتری دربیاورد، میتواند از یک سالن ورزشی بزرگتر استفاده و مشتریان بیشتری جذب کند. اما شاید پس از سالها فعالیت تصمیم بگیرد مشتریان ردهبالا را هدف قرار دهد تا در ازای کار کمتر، درآمد بیشتری داشته باشد. در مقابل، کارآفرینان تمایل دارند تا حد امکان بر توسعه کسبوکار خود تمرکز کنند. آنها نهتنها پیوسته در جهت حفظ مشتریان وفادار خود تلاش میکنند، بلکه در پی جذب مشتریان جدید و افزایش سود نیز هستند.
6. کارآفرینان فردی بهراحتی با کارآفرینان فردی دیگر همکاری میکنند
کارآفرینان فردی معمولا بر ارائه یک نوع محصول یا خدمات بسیار باکیفیت متمرکز هستند؛ یعنی حوزه عملکرد آنها محدود است، اما این بدان معنا نیست که نمیتوانند مشتریان خود را به کسانی معرفی کنند که محصول یا خدمات مورد نظر آنها را ارائه میدهند.
کارآفرینان فردی تمایلی به شراکت با کسی ندارند، اما در عوض، تمایل دارند مشتریان خود را به کارآفرینان فردی دیگر ارجاع دهند. این یک قرارداد نانوشته بین کارآفرینان فردی است. اما در مورد کارآفرینان اینگونه است که شاید تمایل داشته باشند مشتریان را به کارآفرینان دیگر ارجاع دهند، اما معمولا این کار مستلزم وجود قراردادهای رسمی است.
باز هم این تفاوت موجود میان اهداف مربوط به توسعه، همان چیزی است که موجب این رویکردهای متضاد نسبت به شراکت میشود. کارآفرینان باید برای تضمین حضور قدرتمند نام تجاری خود و ایجاد روابط پرمنفعت دوطرفه، به اقدامات استراتژيکتری دست بزنند، اما کارآفرینان فردی میتوانند کمی منعطفتر عمل کنند و بیشتر دغدغه حضور در جامعه مالکان کسبوکار را داشته باشند.