نقش های مدیریت
مدیریت یک فعالیت پیچیده است که شامل افراد، فرآیندها و حل مسئله می شود. در یک روز، ممکن است متوجه شوید که برای سه ماهه بعدی برنامه ریزی می کنید، وظایف یا مواد را تخصیص می دهید، برای بودجه بیشتر مذاکره می کنید و با یک مشتری یا کارمند ناراحت برخورد می کنید.
بنابراین یک مدیر کارآمد نیاز به توسعه طیف وسیعی از مهارت ها دارد. این مهارت ها را می توان به دسته هایی تقسیم کرد که به عنوان نقش های مدیریت شناخته می شوند.
در این راهنما، خواهید آموخت که نقش مدیریتی چیست و چگونه انواع مختلف نقش ها طبقه بندی می شوند. همچنین نحوه استفاده از این تعاریف نقش مدیریتی را برای توسعه مهارت های مدیریتی و افزایش شانس ارتقاء خود بررسی خواهید کرد.
نقش های مدیریت چیست؟
نقش های مدیریت راهی برای طبقه بندی کارکردهای مختلف مدیریت است. این نقش ها توسط یک آکادمیک و نویسنده کانادایی، پروفسور هنری مینتزبرگ، توسعه داده شد و در سال 1989 در کتاب خود با عنوان “مینتسبرگ در مدیریت: درون دنیای عجیب سازمان های ما” منتشر شد.
نقش های مدیریت مینتزبرگ به تعریف مهارت های مورد نیاز مدیران در سطوح مختلف ساختار سازمانی کمک می کند.
چه در حال حاضر در یک موقعیت مدیریتی هستید و یا برای آن درخواست داده اید، از این تعاریف نقش مدیریتی برای روشن کردن شرح شغل خود و شناسایی زمینه های بهبود برای ارتقاء جعبه ابزار حرفه ای خود استفاده کنید.
نقش ها و مسئولیت های مدیریت مشترک
نظریه مدیریت مینتزبرگ سه نوع مختلف از نقش های مدیریت را توصیف می کند: نقش های بین فردی، نقش های اطلاعاتی و نقش های تصمیم گیری. هر دسته بیشتر به چندین نقش مدیریتی خاص تقسیم می شوند. با توجه به ماهیت کار مدیریتی، احتمالاً باید چندین یا نه همه این مهارت ها را در زمان های مختلف روز کاری خود به کار ببرید.
نقش های بین فردی
در نقش های بین فردی، مدیر مسئول ارائه ایده ها و اطلاعات است. آنها با افراد دیگر تعامل دارند تا مطمئن شوند که کارها در راستای اهداف سازمانی انجام می شود. این شامل ارتباطات هم در سازمان و هم در خارج می شود – به عنوان مثال، با مشتریان و سایر ذینفعان.
نقش های اطلاعاتی
در این دسته، مدیر مسئول تولید یا جمع آوری داده، سپس پردازش و به اشتراک گذاری اطلاعات با دیگران است. داده ها را می توان از داخل یا خارج از کسب و کار جمع آوری کرد و این وظیفه مدیر است که آن ها را تجزیه و تحلیل کند و اطمینان حاصل کند که به کسانی که به آن نیاز دارند تحویل داده می شود.
نقش های تصمیم گیری
در این نقش های مدیریت، مدیر با استفاده از دانش جمع آوری شده همراه با تصمیم گیری و ارتباطات، سازمان را به سمت اهداف خود سوق می دهد.
نقش های مدیریت تصمیم گیری: کارآفرین، کنترل کننده اختلال، تخصیص دهنده منابع و مذاکره کننده
نقش های مدیریت از نظر هنری مینتزبرگ
اکنون که مقولههای نقشهای مدیریتی مینتزبرگ را درک کردید، اجازه دهید به هر یک از 10 تعریف نقش مدیریتی با جزئیات بیشتری نگاهی بیندازیم.
1. سر فیگور
نقش سرکرده با مدیریت بالا مرتبط است و معمولاً با مقدار مناسبی از اختیار و قدرت سرمایه گذاری می شود که اغلب همراه با مسئولیت های قانونی است.
در این سطح، مدیران شرکت را به صورت خارجی در جلسات مشتری، رسیدگی های حقوقی یا رویدادهای اجتماعی معرفی و تبلیغ می کنند. آنها نقشی درونی نیز دارند که به عنوان یک الگو عمل می کنند و اعضای تیم را برای ادامه حرکت به سمت اهداف تجاری الهام می بخشند.
2. رهبر
در نقش رهبری، مدیران بر عملکرد یک سازمان، بخش یا تیم نظارت میکنند و از مثبت بودن پویایی تیم اطمینان میدهند. آنها اهدافی را تعیین می کنند – مانند یک هدف فروش یا پروژه – و آنها را به همه اعضای تیم منتقل می کنند.
رهبران وظایف را محول میکنند، پیشرفت را بررسی میکنند و هر جا که لازم باشد بازخورد، پشتیبانی و انگیزه ارائه میکنند. نقش رهبر همچنین ممکن است شامل برخی از وظایف منابع انسانی مانند استخدام، آموزش و ارزیابی کارکنان باشد.
3. رابط
نقش رابط مسئول توسعه و حفظ روابط داخلی و خارجی است. آنها به عنوان پلی بین اعضای تیم در تیم های مختلف یا در سطوح مختلف زنجیره فرماندهی عمل می کنند و با افراد ارتباط برقرار می کنند و برای انجام کار به هم متصل می شوند.
رابط ها همچنین ممکن است با ذینفعان خارجی مانند ملاقات با مشتریان برای درک نیازهای آنها یا شبکه سازی با شرکا و تامین کنندگان برای پیشبرد اهداف شرکت هماهنگ شوند.
4. نظارت کنید
در نقش ناظر، مدیران به طور فعال اطلاعاتی را برای ارزیابی اثربخشی کسب و کار و شناسایی مشکلات و فرصت ها جستجو می کنند. به عنوان مثال، آنها ممکن است بازخورد مشتری را جمع آوری کنند و یک مشکل تکرار شونده را کشف کنند که نیاز به اقدامات اصلاحی دارد – یا برای محصولات جدید الهام بگیرند. مانیتورها همچنین روندهای صنعت را پیگیری میکنند تا مطمئن شوند که کسبوکار رقابتی باقی میماند و با تغییرات نظارتی مطابقت دارد.
5. اشاعه دهنده
وظیفه این نقش مدیریتی جمع آوری اطلاعات استراتژیک و فنی از منابع مختلف و انتقال آن به افراد مناسب است. این اطلاعات می تواند شامل مسائلی باشد که در طی جلسات فردی یا تیمی یا ایده هایی برای محصولات یا خدمات جدید مطرح شده است.
اطلاعات همچنین می تواند پیشنهادهایی برای بهینه سازی فرآیندها با پیاده سازی نرم افزار مدیریت عملیات جدید باشد. ابتکارات ممکن است نیاز به تایید توسط مدیریت بالاتر یا انتشار به کارکنان داشته باشند. این کار را می توان به صورت شفاهی یا کتبی و یا مستقیماً با شخص مربوطه یا از طریق زنجیره فرماندهی بالا یا پایین انجام داد.
6. سخنگو
در نقش سخنگو، یک مدیر چهره تیم یا کل سازمان آنهاست. به عنوان مثال، آنها ممکن است نتایج و اهداف تجاری تیم را برای سال آینده به تیم مدیریت بالاتر ارائه دهند. یک سخنگوی همچنین ممکن است نتایج شرکت را در جلسه سهامداران به اشتراک بگذارد یا در یک کنفرانس صحبت کند تا شهرت شرکت را نزد مشتریان و سرمایه گذاران فعلی یا بالقوه افزایش دهد.
7. کارآفرین
نقش کارآفرین باعث ایجاد تغییر و نوآوری در شرکت می شود و در عین حال فرآیندهای کسب و کار را مدیریت می کند و مشکلات را حل می کند. آنها ایدههای جدیدی برای رقابتی نگهداشتن کسب و کار ارائه میکنند – به عنوان مثال، ممکن است محصولات جدیدی را امتحان کنند که در حال پیشرفت هستند.
مدیران کارآفرین در مورد ابتکارات استراتژیک مانند استفاده از یک کانال بازاریابی جدید یا تشکیل یک مشارکت تجاری تصمیم می گیرند. آنها همچنین هرگونه تعدیل سازمانی را که ممکن است ضروری باشد اجرا می کنند، مانند بازسازی یک بخش، به دست آوردن کسب و کار دیگر، یا استانداردسازی فرآیندها.
8. کنترل کننده اختلال
در این نقش مدیریتی، مدیر با چالشهایی که پیش میآیند سروکار دارد. کنترلکنندههای اختلال مشکلات را مدیریت میکنند و مشکل را برطرف میکنند تا بهرهوری را حفظ کنند و عملیات را به خوبی اجرا کنند.
اختلالات ممکن است شامل مسائل داخلی مانند از دست دادن یک کارمند ارزشمند یا نیاز به حل تعارض بین اعضای تیم باشد. این مشکل همچنین ممکن است خارجی باشد، مانند برخورد با مشتری ناراضی یا فروشنده ای که قرارداد را شکسته است.
9. تخصیص دهنده منابع
در نقش تخصیص دهنده منابع، مدیر تصمیم می گیرد که چگونه منابع سازمانی را به بهترین نحو تخصیص دهد تا از زمان و بودجه موجود حداکثر استفاده را ببرد. نمونه هایی از منابع شامل کارکنان، امکانات، مواد و تجهیزات است.
تخصیص ممکن است مستلزم برنامه ریزی منابع بر اساس حجم کاری پروژه، تقسیم بودجه بین بخش ها بر اساس بودجه، یا تخصیص تجهیزات در صورت نیاز باشد.
10. مذاکره کننده
نقش مذاکره کننده شامل مذاکره از طرف یک بخش یا کل کسب و کار برای دستیابی به بهترین نتیجه ممکن برای همه افراد مرتبط است. به عنوان مثال، مدیر ممکن است نیاز به مذاکره با یک کارمند بر سر حقوق، با مدیریت بر سر بودجه بخش، یا با بخش دیگری برای دسترسی به اعضای تیم با مهارت های خاص داشته باشد. یا ممکن است با مشتریان یا فروشندگان در مورد کالاهای تحویلی، تاریخ سررسید و هزینه ها مذاکره کنند.
اکنون که نقش های مختلف یک مدیر و برخی از اصول مدیریت را درک کرده اید، بیایید بررسی کنیم که چگونه می توانید از این دانش برای ارتقاء مجموعه مهارت های خود استفاده کنید.
کاربرد مدل نقش های مدیریت در محیط کار
برای اینکه یک مدیر واقعاً کارآمد و موفق باشید، باید بتوانید در صورت نیاز در هر یک از نقش های مدیریت قدم بگذارید. به این فکر کنید که از هر نقش در موقعیت فعلی خود چقدر استفاده می کنید – یا تحقیق کنید تا بفهمید کدام یک برای شغلی که آرزو دارید اعمال می شود.
این بدان معنا نیست که شما باید در همه آنها به یک اندازه خوب باشید – تعداد بسیار کمی از مردم چنین هستند. اما منطقی است که زمینه هایی را توسعه دهید که می توانید در آنها پیشرفت کنید. یکی از راه های انجام این کار استفاده از ابزارهایی است که می توانند به شما در تقویت فرآیندهای مدیریتی کمک کنند.
چالش های پیش روی نقش های مدیریت
نقش های مدیریت با سهم عادلانه ای از چالش ها همراه است.
مدیران باید با حفظ تمرکز و هدایت تیم خود به سمت موفقیت، از این موانع عبور کنند.
برخی از چالش های رایج عبارتند از:
تعادل بین مسئولیت ها
مدیران اغلب باید بین مسئولیتهای مختلف مانند نظارت بر عملیات، مدیریت تیمها و برنامهریزی استراتژیک تعادل برقرار کنند.
ایجاد تعادل مناسب می تواند چالش برانگیز باشد، زیرا مدیران باید زمان و منابع را به طور موثر تخصیص دهند و در عین حال اطمینان حاصل کنند که همه زمینه ها توجه کافی را دریافت می کنند.
رسیدگی به تعارضات
حل تعارض یک مهارت حیاتی برای مدیران است.
آنها ممکن است با درگیری بین اعضای تیم، بخش ها یا حتی ذینفعان خارجی مواجه شوند.
مدیران باید به سرعت به تعارضات رسیدگی کنند، بحث ها را میانجیگری کنند و راه حل هایی بیابند که محیط کاری هماهنگ را حفظ کند.
مقابله با عدم قطعیت
چشم انداز کسب و کار به طور مداوم در حال تغییر است و مدیران باید از عدم اطمینان عبور کنند و خود را با تغییرات وفق دهند.
این امر مستلزم انعطاف پذیری، انعطاف پذیری و توانایی تصمیم گیری آگاهانه حتی در شرایط غیرقابل پیش بینی است.
چالش های اصلی نقش های مدیریت
موقعیت یک مدیر مستلزم ایجاد تعادل در انواع مختلف نقش ها، از نقش های تصمیم گیری تا وظایف مدیریتی و مشارکتی است. در اینجا برخی از چالش های اصلی که مدیران با آن مواجه هستند و نکاتی برای حل آنها آورده شده است:
واگذاری کار
یکی از اولین قدم ها برای تبدیل شدن به یک مدیر عالی این است که بپذیرید نمی توانید همه کارها را به تنهایی انجام دهید. در یک تحقیق مککینزی، حدود 20 درصد از پاسخدهندگان نظرسنجی تشخیص دادند که یکی از دلایل اصلی ناکارآمدی، مکانیسمهای تأیید کند است.
برای جلوگیری از فرسودگی یا تبدیل شدن به گلوگاه سازمان خود، مدیران باید به قابلیتهای تیم خود اعتماد کنند و انتظارات روشنی داشته باشند. این شامل شناسایی نقاط قوت و ضعف و تعیین وظایف همسو با مهارت های کارکنان است. مدیران همچنین باید منابع و راهنمایی های لازم را فراهم کنند تا اطمینان حاصل شود که اعضای تیم می توانند وظایف خود را به طور موثر انجام دهند.
اولویت بندی موثر
ایجاد تعادل بین پروژه ها و مسئولیت ها یک چالش مهم است. برای مقابله با این موضوع، مدیران باید یاد بگیرند که فوریت و اهمیت هر کار را تشخیص دهند. این اولویت بندی استراتژیک تضمین می کند که منابع به طور موثر تخصیص داده می شوند و اهداف مهم به موقع برآورده می شوند. انجام این کار در چندین پروژه می تواند دشوار باشد، به خصوص اگر مدیریت پروژه شما استاندارد نباشد – اجرای مجموعه ای از بهترین شیوه ها و استفاده از آنها در پروژه های مشابه برای حمایت از اولویت بندی کارآمد را در نظر بگیرید.
بازخورد دادن
بازخورد سازنده برای توسعه تیم ضروری است اما ارائه به طور موثر می تواند دشوار باشد. این امر به ویژه برای مدیرانی که در داخل ارتقا یافته اند و اکنون باید به همکاران سابق خود بازخورد بدهند صادق است.
ایجاد یک فرهنگ بازخورد مثبت در جایی که چنین تبادلاتی به جای انتقاد به عنوان فرصت هایی برای بهبود در نظر گرفته می شود، مهم است. سازماندهی جلسات انفرادی منظم تر می تواند راهی عالی برای عادی سازی تمرین و ارزیابی عملکرد کارکنان به صورت مستمر باشد.
انطباق با فناوری
طبق تحقیقات انجام شده توسط وست مونرو، 36 درصد مدیران حدود نیمی از روز کاری خود را صرف کارهای اداری می کنند، مانند پاسخ به ایمیل ها، پیگیری زمان و ارسال هزینه ها. تقریباً 20٪ بیش از 5 ساعت وقت می گذارند.
تطبیق گردشهای کاری کسب و کار با آخرین فناوری دارای مزایای دوگانه است – یکی برای مدیران. آنها می توانند زمان صرف شده برای وظایف اداری را کاهش دهند، دقت آنها را بهبود بخشند (مثلاً با خودکارسازی ایجاد گزارش)، و تمرکز بیشتری روی وظایف استراتژیک و مسئولیت های مدیریتی داشته باشند.
به همان اندازه مهم این است که این فناوری می تواند در بین تیم های پروژه استفاده شود. برخی از مزایا میتواند شامل ردیابی خودکار زمان، مدیریت کار آسانتر و دید بهتر پروژه، دادههای بلادرنگ و موارد دیگر باشد.
نتیجه گیری نقش های مدیریت
نقش های مدیریت جزء لاینفک موفقیت سازمان ها هستند. از مدیران سطح بالا گرفته تا مدیران خط مقدم، هر نقش به دستیابی به اهداف استراتژیک، هدایت عملکرد و ایجاد یک محیط کاری مثبت کمک می کند.
مدیران مؤثر دارای طیف متنوعی از مهارتها هستند، چالشها را هدایت میکنند و تیمهای خود را برای دستیابی به پتانسیل کامل خود الهام میبخشند.
با درک اهمیت نقش های مدیریت و سرمایه گذاری در توسعه مدیران شایسته، سازمان ها می توانند خود را در جهت رشد، نوآوری و موفقیت بلندمدت قرار دهند.